کاف | کانون ایران فردا

برچسب: طلاق

  • 
 زنجیرهای خونین / داستان دردناک زنی که به اسارت خشونت خانگی کشیده شد

    زنجیرهای خونین / داستان دردناک زنی که به اسارت خشونت خانگی کشیده شد

    
 زنجیرهای خونین / داستان دردناک زنی که به اسارت خشونت خانگی کشیده شد

     


    به گزارش رکنا، نوشین با قدم‌هایی لرزان وارد دادگاه خانواده شد، شال سیاهی که روی سرش انداخته، نتوانسته بود کبودی زیر چشم‌هایش را بپوشاند. صورتش ملتهب بود و هرکس او را می‌دید، می‌توانست داستانی از رنج‌ها و دردهایش را حدس بزند. نگهبان دادگاه که متوجه وضعیت او شد، او را به داخل راهنمایی کرد.

    نوشین روی صندلی سالن انتظار نشست و دست‌های لرزانش را در هم گره کرد. تلاش می‌کرد اشک‌هایش را کنترل کند، اما نگاه‌های پرسشگرانه اطرافیان، این کار را برایش سخت‌تر می‌کرد. رد چاقویی که زیر گلویش به جا مانده بود، با نور سفید لامپ‌های سالن واضح‌تر به نظر می‌رسید. زیر ابروی چپش، جای شکستگی کهنه‌ای دیده می‌شد و کبودی‌های صورت و دست‌هایش، گواه روزهای سختی بود که پشت سر گذاشته بود.

    یکی از کارمندان دادگاه که متوجه حال او شد، نزدیک آمد و پرسید: “خانم، حالتون خوبه؟ نیاز به کمک دارین؟”

    نوشین سری به علامت تایید تکان داد و با صدایی که به سختی شنیده می‌شد، گفت: “برای ثبت شکایت اومدم. نمی‌تونم دیگه این وضع رو تحمل کنم.”

    چند دقیقه بعد، نوشین به اتاق مشاوره هدایت شد. پشت میز، مشاوری نشسته بود که از او خواست ماجرا را توضیح دهد. نوشین نفس عمیقی کشید و گفت: “۱۰ ساله که با همسرم زندگی می‌کنم، اما این زندگی فقط روی کاغذه. از سال اول ازدواج، خشونت‌هاش شروع شد. اوایل فقط داد می‌زد و توهین می‌کرد، ولی کم‌کم کار به کتک‌کاری رسید.”

    او دست‌هایش را روی میز گذاشت. روی پوست دست‌هایش، جای زخم‌های کهنه دیده می‌شد. ادامه داد: “هفته پیش، وقتی بهش گفتم دیگه نمی‌تونم این زندگی رو ادامه بدم، عصبانی شد. چاقو رو برداشت و گفت اگه بری، می‌کشمت. این‌جا رو ببینید.” او شالش را کنار زد و رد بریدگی زیر گلویش را نشان داد. صدایش می‌لرزید. “اگه اون شب بچه‌هام گریه نمی‌کردن، شاید الآن این‌جا نبودم.”

    مشاور با دقت به حرف‌های نوشین گوش داد و از او خواست که شکایت‌نامه‌اش را تکمیل کند. نوشین که انگار باری از روی دوشش برداشته شده بود، کمی آرام‌تر شد. گفت: “من به خاطر بچه‌هام این همه سال تحمل کردم. نمی‌خواستم بدون پدر بزرگ بشن، ولی دیگه نمی‌تونم. از دادگاه می‌خوام که کمکم کنه.”

    وقتی نوشین از اتاق مشاوره بیرون آمد، نور آفتاب از پنجره‌های سالن به داخل تابیده بود. او حالا احساس می‌کرد که اولین قدم را برای رهایی از این کابوس برداشته است. رد چاقو زیر گلویش، کبودی‌ها و زخم‌هایش هنوز تاره بودند، اما این بار او مصمم بود که به این چرخه خشونت پایان دهد. او با خود فکر کرد که برای خودم و بچه‌ها باید قوی باشم.

     


    لینک منبع خبر : رکنا

    دسته بندی :

    مکان : 

  • مرد جوان: مشاجرات و فریاد‌های ما زبانزد اهالی روستا شده بود / جمیله دیگر خود را یک زن شهری می‌دانست

    مرد جوان: مشاجرات و فریاد‌های ما زبانزد اهالی روستا شده بود / جمیله دیگر خود را یک زن شهری می‌دانست

     

    مرد جوان: مشاجرات و فریاد‌های ما زبانزد اهالی روستا شده بود / جمیله دیگر خود را یک زن شهری می‌دانست

     

    مرد جوان: مشاجرات و فریاد‌های ما زبانزد اهالی روستا شده بود / جمیله دیگر خود را یک زن شهری می‌دانستبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی از طریق تماس تلفنی مشاور کلانتری فهمیدم که همسرم دو فرزند هشت و شش ساله ام را مقابل ساختمان دادگاه رها کرده است، خیلی عصبانی شدم و نمی‌خواستم به کلانتری بیایم چرا که حضانت فرزندانم برعهده همسرم بود، ولی تردید سراسر وجودم را فرا گرفت به طوری که مهر پدری اجازه نداد درباره سرنوشت و آینده فرزندان رها شده ام بی تفاوت باشم در واقع آن‌ها قربانی اختلافات من و همسرم شده اند و این گونه …

    این‌ها بخشی از اظهارات مرد ۳۷ ساله‌ای است که پس از صحبت‌های مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد و در میان شک و تردید به کلانتری آمده بود تا دختر و پسر خردسالش را تحویل بگیرد.

    این مرد در حالی که کودکانش کشیدن نقاشی را رها کرده و در آغوش او جای گرفته بودند درباره سرگذشت خود گفت: من و «جمیله» در یکی از روستا‌های اطراف مشهد سکونت داشتیم که به طور سنتی و با نظر بزرگ تر‌ها با هم ازدواج کردیم، اما نتوانستم شغل مناسبی برای خودم دست و پا کنم.

    خشکسالی و کمبود آب و از سوی دیگر رویای درآمد زیاد مشاغل کاذب، جوانان روستا را به حاشیه شهر کشاند من هم به امید یک زندگی بهتر راهی مشهد شدم و در یکی از شهرک‌های اطراف مشهد منزلی اجاره کردم، ولی باز هم نتوانستم شغل پردرآمدی پیدا کنم. به ناچار به کارگری سرگذر روی آوردم چرا که روی بازگشت به روستا را هم نداشتم، ولی درآمدم کفاف هزینه‌های زندگی و مخارج دو فرزند کوچکم را نمی‌داد. تا این که بعد از مدتی همسرم تصمیم گرفت برای کمک به مخارج زندگی در بیرون از منزل کار کند. من هم به خاطر رفاه و آسایش فرزندانم پیشنهاد او را پذیرفتم و جمیله سرکار رفت. اما این موضوع موجب شد تا توجه جمیله به من و زندگی مشترکمان کم شود.

    به طوری که آرام آرام اختلافاتی بین ما ریشه دواند با این حال باز هم این شرایط را تحمل می‌کردم تا روزی اوضاع بهتر شود، اما با گذشت چند سال از این ماجرا ناگهان اجاره منازل در حاشیه شهر به اندازه‌ای افزایش یافت که دیگر توان پرداخت آن را نداشتم و برای تامین هزینه‌ها دچار مشکل شدم این بود که تصمیم گرفتم عاقلانه فکر کنم و برای ادامه زندگی مشترک به روستا بازگردم چرا که آن جا حداقل اجاره سنگین منزل را نمی‌پرداختم و مشاغل کارگری نیز فراوان بود. وقتی دوستانم را که در روستا مانده بودند صاحب خانه و زندگی می‌دیدم به تصمیم خودم مطمئن‌تر می‌شدم. بالاخره موضوع را با همسرم درمیان گذاشتم، اما جمیله با چهره‌ای برافروخته مرا سرزنش کرد که با چه رویی می‌خواهم دوباره به روستا بازگردم! همسرم دیگر خود را یک زن شهری می‌دانست و حاضر نبود در روستا زندگی کند به همین دلیل اختلافات ما شدت گرفت تا جایی که کارمان به دادگاه کشید. با وجود این قانون به نفع من رای داد چرا که حق تعیین محل سکونت با من بود؛ بنابراین اسباب و اثاثیه را جمع کردم و عازم روستا شدم. جمیله هم به ناچار دست فرزندانم را گرفت و در حالی که از این موضوع به شدت ناراضی بود به روستا آمد. اما این ماجرا اختلافات ما را شدت بخشید تا جایی که مشاجرات و فریاد‌های ما زبانزد اهالی روستا شده بود.

    هنوز یک ماه بیشتر از بازگشتمان به روستا نمی‌گذشت که روزی جمیله منزل را ترک کرد و من مدتی از او اطلاعی نداشتم تا این که فهمیدم همسرم دوباره به مشهد بازگشته و دادخواست طلاق داده است. در این مدت که از همسرم خبری نداشتم به ناچار باید در منزل می‌ماندم تا دخترم را برای رفتن به مدرسه آماده کنم یا امور منزل را انجام دهم. با این حال دخترم دچار افسردگی شده بود و از این که همکلاسی هایش او را به خاطر نداشتن مادر مسخره می‌کردند بسیار ناراحت بود و قصد ترک تحصیل داشت. من هم دیگر از این وضعیت خیلی خسته شده بودم تا این که جلسه دادگاه برگزار شد و قاضی سرپرستی کودکان را به مادرشان سپرد. به همین دلیل وقتی از اتاق قاضی بیرون آمدیم من به روستا بازگشتم، اما با تماس مشاور کلانتری شفا فهمیدم که همسرم فرزندانم را مقابل دادگاه رها کرده و به خانه اش رفته است ابتدا نمی‌خواستم به کلانتری بیایم تا آن‌ها را تحویل بهزیستی بدهند، اما مهر پدری مانع شد تا این که …

    شایان ذکر است دو کودک مذکور درحالی با دستور سرهنگ نوروزی (رئیس کلانتری شفا) تحویل پدرشان شدند که آن‌ها نقاشی زیبایشان را به عنوان هدیه‌ای یادگاری به سرگرد زواری (مشاور کلانتری) تقدیم کردند.

    ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

     

      گروه : وب‌گردی » وبگردی

     تاریخ: ۲۰ آبان ۱۳۹۸ – ۰۱:۲۷

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • طلاق از مردی شوم پشت میله‌های زندان

    طلاق از مردی شوم پشت میله‌های زندان

     

    طلاق از مردی شوم پشت میله‌های زندان

     

    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مرد شیاد به خاطر آلودگی به قمار همه زندگی اش را باخت و درحالی که زن و بچه‌هایش در تنگنا بودند کلاهبرداری کرد و همه پول‌های بادآورده را به باد داد.

    طلاق از مردی شوم پشت میله‌های زندان

    چشم انتظار
    نیمه شب نسرین با چشمانی نگران به ساعت نگاهی انداخت. عقربه‌ها به سرعت از جلوی چشمانش حرکت می‌کردند و دلشوره بیشتری را به دل زن جوان می‌نشاندند.

    نسرین از جا بلند شد. پتو را روی معصومه کشید. نگاهی به رضا انداخت و آهی کشید. چرا مسعود این قدر دیر کرده بود. چرا به خانه نیامده بود.

    یک هفته می‌شد که چند مرد به درخانه‌شان می‌آمدند و سراغ مسعود را می‌گرفتند. نسرین نگران بود مدتی می‌شد شوهرش ولخرجی‌های زیادی می‌کرد و شب نشینی هایش در خانه دوستانش زیاد شده بود. نسرین دیده بود که مسعود بی تاب است و روز‌ها از خانه فراری شده است. هرچه از مسعود پرسیده بود چه شده است مردانی که جلوی در خانه می‌آیند چه ربطی به کار او دارند جوابی نشنیده بود تا این که راز شومی فاش شد.

    درخواست طلاق
    نسرین درحالی که گریان بود به دادگاه خانواده یک تهران در میدان ونک رفت او تصمیم جدی اش را گرفته بود و می‌خواست خودش و بچه هایش به خاطر قماربازی شوهر زندانی اش تباه نشوند.

    وقتی در شعبه ۲۷۵ دادگاه خانواده پیش روی قاضی ایستاد، گفت:۱۰ سال پیش شوهرم پسر مش عباس نانوای محله بود‌ای کاش پایم می‌شکست و برای خرید نان به نانوایی نمی‌رفتم آن روز دوماهی از درگذشت پدرم به خاطر بیماری سرطان گذشته بود خیلی به هم ریخته بودیم رفتم تا نان بخرم اولین بار بود که می‌خواستم نان بخرم صف طولانی بود و من درحالی که خجالت می‌کشیدم در گوشه‌ای ایستادم که جوانی نزدم آمد او پسر نانوا بود و و قتی دید بلد نیستم نان بخرم پول را گرفت و برایم نان را آورد همان برخورد باعث شد من درگیر محبت مسعود شوم و انگار او هم به من علاقه‌مند شده بود.

    نسرین ادامه داد: یک ماه بعد خانواده مسعود به خواستگاری من آمدند بی تمایل نبودم همه چیز به سرعت درست شد و من خیلی زود و البته بعد از سالگرد فوت پدرم با مسعود ازدواج کردم.

    زن جوان آهی کشید و ادامه داد: مسعود روز‌های اول خیلی مهربان بود، اما عقاید عجیب و غریبی داشت او می‌گفت دوست ندارد مثل پدرش جون بکند و یک لقمه نون در بیاورد خب من دلیلی نمی‌دیدم مسعود را سرزنش کنم تصورم این بود او می‌خواهد خیلی تلاش کند تا زندگی مرفهی داشته باشیم، اما با وجود این که دختر و پسرم به دنیا آمده بودند می‌دیدم زندگی مان درجا می‌زند و پیشرفتی نکرده ایم جز این که مسعود رفتار عجیبی داشت یک هفته بی‌پول می‌شدیم و ناگهان ولخرجی‌ها شروع می‌شد خیلی از شب‌ها در خانه نبود گاهی خندان به خانه می‌آمد و برخی از شب‌ها گریان! هر وقت از مسعود درباره کار و کاسبی اش سوال می‌کردم جواب سربالا می‌داد و می‌گفت زن نباید به این کار‌ها دخالت کند.

    نسرین گفت: تا وقتی پدرشوهرم بود، زندگی مان خیلی سخت نبود، ولی در این هشت سال بعد از او، من و بچه هاخیلی سختی کشیدیم انگار هرچه شوهرم به خانه می‌آورد، برکت نداشت. زن جوان گریه کنان گفت: یک روز صبح زود، وقتی برای خرید بیرون رفتم چند تن از زنان محله با دیدن من شروع به پچ پچ کردند فهمیدم درباره شوهرم حرف می‌زنند با خجالت به خانه برگشتم، نزدیک ظهرصدای زنگ در حیاط را شنیدم وقتی در را باز کردم رقیه خانم، زن همسایه پشت در بود. با دیدن او جا خوردم او ناراحت بود، فهمیدم می‌خواهد خبری به من بدهد وقتی شنیدم مسعود را ماموران پلیس، سرکوچه بازداشت کرده اند انگار دنیا روی سرم خراب شد. نسرین افزود: در کلانتری متوجه شدم شوهرم را به خاطر کلاهبرداری دستگیر کرده اند. مسعود ۲۱۰ میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود مال باخته‌ها با وجود گریه‌های من رضایت ندادند بدتر این که فهمیدم شوهرم پول‌ها را در اعتیادش به مواد مخدر و قمار باخته است و کاملا آس و پاس است دادگاه او را مجرم شناخت. حالا شوهرم باید این همه پول را بر گرداند. پول‌هایی که هیچ وقت در زندگی من و دو بچه اش وارد نشده بود. نسرین گفت: وقتی به ملاقاتش در زندان رفتم به من پیشنهاد داد نزد یکی از دوستانش به نام حیدر بروم و برایش کار کنم من هم از همه جا بی خبر رفتم و فهمیدم حیدر موادفروش است. در دلم از مسعود متنفر شدم و از همان روز تصمیم گرفتم طلاق بگیرم امروز آمده ام تا حکم طلاق بگیرم. یک مرد که به خود اجازه می‌دهد زنش را به فروش موادمخدر بکشاند لیاقت شوهر و پدر بودن را ندارد و امیدوارم حکم طلاق صادر شود و حضانت بچه‌ها هم به من برسد قول می‌دهم در خانه مردم کار کنم تا آبرومندانه زندگی کنم.

    بنابر این گزارش؛ قاضی دادگاه دستور داد پرونده شوهر نسرین بررسی شود و این مرد از زندان احضار شود تا طبق قانون درباره درخواست طلاق تصمیم گیری قضایی انجام شود.

     

    تحلیل کارشناس
    ناصر احمدی |حقوق‌دان |
    درباره این که اگر شوهری به اتهام کلاهبرداری به زندان محکوم شد آیا زن می‌تواند تقاضای طلاق کند یا نه باید گفت که مطابق قانون مدنی زن در برخی از موارد و به استناد برخی دلایل می‌تواند از دادگاه درخواست طلاق کند. ازجمله براساس ماده ۱۱۲۹قانون مدنی در صورتی که شوهر از پرداختن نفقه امتناع کند یا این که مطابق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی زن در عسر و حرج باشد و ادامه زندگی برای او دشوار و غیرممکن باشد و همچنین ماده ۱۰۲۹قانون مدنی گفته است در صورت غایب و مفقودالاثر بودن شوهر، زن می‌تواند درخواست طلاق کند. براساس ماده۱۱۱۹ قانون مدنی زن و شوهر طرفین عقد می‌توانند در زمان عقد شرط کنند مبنی براین که هرگاه شوهر زن دیگری بگیرد یا این که ترک انفاق یا علیه حیات زن سوءقصد یا سوء رفتاری داشته باشد و زندگی برای زن غیرقابل تحمل شود، زن می‌تواند براساس شرط ضمن عقد وکیل یا وکیل درتوکیل باشد و پس از اثبات تحقق شرط در دادگاه درخواست صدور حکم نهایی را از دادگاه درخواست کند. اگر زن و شوهر شرایط عقدنامه را امضا کرده باشند، در بند۶ سند ازدواج آمده است اگر محکومیت شوهر با حکم قطعی دادگاه پنج سال حبس یا بیشتر باشد یا به خاطر عجز از پرداخت جزای نقدی به پنج سال حبس یا بیشتر تحمل کیفرکنند. زن می‌تواند از دادگاه درخواست طلاق کند. یکی از راه‌هایی که زن می‌تواند اقدام به طلاق خود کند جلب موافقت شوهر است، چون به هرحال طلاق در دست شوهر است و زن می‌تواند با دادن مالی به شوهر یا پرداخت قسمتی از مهریه خود به مرد موافقت شوهر را برای دادن طلاق جلب کند. این نوع طلاق در قانون مدنی طلاق خلع یا مبارات نام دارد، یعنی اگر زنی به هر دلیل از شوهر خود کراهت و تنفر دارد و می‌خواهد از او جدا شود با روش فوق به صورت توافقی از شوهرش جدا می‌شود. گفتنی است، طلاق خلع با طلاق مبارات تفاوت دارد، که در طلاق خلع زن نسبت به شوهر کراهت دارد و کراهت از جانب زن است، ولی در طلاق مبارات، کراهت دوطرف ـ زن و شوهر ـ مطرح است؛ بنابراین چنان چه شوهر به اتهام کلاهبرداری در دادگاه محکوم شده باشد و حکم نام برده در دادگاه تجدیدنظر تأیید و قطعی شده باشد همسر او می‌تواند از طریق اثبات شرط سند ازدواج بند‌های ۶ و ۹ قباله ازدواج در صورتی که در زمان عقد شوهر آن دو بند مزبور را امضا کرده باشد از دادگاه درخواست طلاق کند.

    درباره حضانت فرزندان این گونه زوج‌ها نیز، چون در قانون مدنی حضانت را برای والدین هم حق و هم تکلیف دانسته است، یعنی حق حضانت فرزندان حق انحصاری پدر و مادر است و تا زمانی که پدر و مادر زنده هستند و صلاحیت نگهداری از فرزند خود را داشته باشند حضانت فرزندان با آن هاست و هیچ یک از اقوام پدری یا مادری نمی‌توانند در این موارد ادعایی داشته باشند و طبق ماده ۱۱۷۸ قانون مدنی پدر و مادر مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش به حسب مقتضی اقدام کنند.

    در زمانی که یکی از والدین به دلیل خاصی یا وجود مانعی نتواند حضانت فرزند را به عهده بگیرد، حضانت طفل به دیگری سپرده خواهد شد و اگر والدین هردو از نگهداری طفل خود ناتوان باشند یا نپذیرند در آن زمان دادگاه خود در خصوص حضانت طفل تصمیم خواهدگرفت و طفل را به یک شخص مطمئن یا به یک مرکز نگهداری قانونی خواهدسپرد.

     

    منبع:خراسان

    انتهای پیام/

     

      گروه : وب‌گردی » وبگردی

     تاریخ: ۱۸ آبان ۱۳۹۸ – ۰۰:۲۳

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • مصائب فرزندان طلاق/ آرزو‌های سپیدی که پایان سیاه دارند

    مصائب فرزندان طلاق/ آرزو‌های سپیدی که پایان سیاه دارند

     

    مصائب فرزندان طلاق/ آرزو‌های سپیدی که پایان سیاه دارند

     

    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  طلاق پیامد‌های منفی عدیده‌ای دارد و اگر زوجین دارای فرزند باشند این پیامد‌ها می‌تواند تشدید شود.

    مصائب فرزندان طلاق/ آرزو‌های سپیدی که پایان سیاه دارند//صادقی

    از شیراز، فقط ۱۴ سال دارد، دختر نوجوانی را می‌گویم که به او دستبند زده‌اند و به کلانتری آورده‌اند. در سالن منتظر است تا او را صدا کنند و با پرونده به دادگاه بفرستند، اما زیاد عین خیالش نیست و البته به نظر هم می‌رسد که جرمش سنگین باشد. شیطنت نوجوانی در او موج می‌زند یک جور‌هایی هم شاید ترسش را پنهان می‌کند که برایش مهم نیست که نتیجه و عاقبت جرمی که انجام داده چیست.

    مصائب فرزندان طلاق/ آرزو‌های سپیدی که پایان سیاه دارند//صادقی

    کار شخصی خودم را فراموش می‌کنم و کمی به او نزدیک می‌شوم و گپ و گفتی می‌کنم که البته چندان زیاد تمایل نشان نمی‌دهد. نمی‌گوید که دقیقا چه کار کرده است. بالاخره با صد تا سووال و حرف پیش کشیدن و درباره مشکل خودم که به کلانتری مراجعه کرده‌ام، اعتمادش را جلب می‌کنم.

    خود را «سلنا» معرفی می‌کند که البته به نظر هم نمی‌رسد که اسم واقعیش باشد. به قول خودش مردم را سر کار می‌گذارد و با سوار شدن به ماشین‌های مدل بالا آن‌ها را می‌ترساند. البته بعد از زبان سربازی که پرونده این دختر را به این اتاق و آن اتاق می‌برد، می‌شنوم که سرقت اتوموبیل کرده است. سنش خیلی کم است، اما انگار خوب رانندگی بلد است. خودش می‌گوید که مشکل مالی ندارد و برای سرگرمی دست به این اقدامات می‌زند. راست و دروغش را نمی‌دانم، اما در ادامه توضیح می‌دهد که پدر و مادرش که گویا یکی از آن‌ها وکیل و دیگری پزشک است حدود ۲ سال قبل از یکدیگر جدا شده‌اند. مدام این جمله را میان حرفهایش تکرار می‌کند که: «برایم مهم نیست» … و البته کاملا مشخص است خیلی چیز‌ها را که درباره آن‌ها حرف می‌زند به نوعی گلایه و بر عکس خیلی هم برایش مهم است.

    پدر و مادر سلنا در زمان جدا شدن از او خواسته بودند تا یکی از آن‌ها را انتخاب کند و بعدا هم حق دیدن نفر دیگر را ندارد. گویا ناچار شده تا مادرش را انتخاب کند، اما خلا وجود پدر را بعد از یک سال حسابی احساس می‌کند. زمانی که از مادر می‌خواهد تا اجازه دهد تا با پدرش هر چند وقت یک بار دیدار داشته باشد، درخواستش رد می‌شود. می‌گوید که مادر همیشه پشت سر پدر بد می‌گوید تا مرا از او متنفر کند تا بیخیال او بشوم. مادرش همیشه به او گفته است نباید جایی بگوییم که خانواده ما متلاشی شده، چون برای آبرو و موقعیت اجتماعی ما خوب نیست. این دختر نوجوان دلیل سرکشی‌هایی را که از ۶ ماه قبل آغاز کرده است رفتار غیرمنطقی مادرش عنوان می‌کند و می‌گوید خواستم تا با این کار سخت گیری‌ها و اجازه ندادن برای دیدار پدر را تلافی کنم و کاری کنم که آبرویش برود…

    پدر و مادر بمانیم

    یک کارشناس آسیب‌های اجتماعی با اشاره به اینکه بعد از وقوع طلاق باید حرمت پدر و مادری را برای فرزندانمان حفظ کنیم به خبرنگار ما می‌گوید: اگر در زندگی مشترک چاره‌ای جز طلاق برایمان نمانده است باید اجازه ندهیم تا این خلا وجود پدر یا مادر برای فرزندان احساس شود.

    مصائب فرزندان طلاق/ آرزو‌های سپیدی که پایان سیاه دارند//صادقی

    نگین مرادی ادامه می‌دهد: اگر فرزند، نزد یکی از والدین مانده است باید فرصت دیدار زود هنگام وی با دیگری ایجاد شود تا فرزندان احساس کنند که اگر پدر و مادرشان جدا شده‌اند، اما همیشه والدین او باقی می‌مانند.

    وی اضافه می‌کند: هر چه هم زوج جدا شده با یکدیگر مشکل داشته‌اند نباید وجهه یکدیگر را برای فرزندی که حالا با مشکلی به بزرگی طلاق مواجه شده است، خراب کنند.

    مرادی معتقد است: برنامه‌ریزی برای آینده فرزندان وظیفه‌ای است که والدین پس از جدایی باید همواره به آن توجه فراوان داشته باشند و حتی گاهی پدر و مادر برای زندگی فرزند خود باید مشورت هم داشته باشند.

    مارال احساس خوشبختی می‌کند

    یک دختر ۱۶ ساله که والدینش بیش از ۵ سال است طلاق گرفته‌اند با ابراز خرسندی از زندگی فعلی خود می‌گوید: پدر و مادرم بعد از جدایی برای انتخاب یکی از آن‌ها مرا تحت فشار قرار ندادند و برعکس همیشه در ایام مختلف سال زمان بندی کرده‌اند که از وجود آن‌ها بهره‌مند باشم.

    مارال می‌افزاید: مادرم پس از طلاق از شیراز به شهر دیگری رفت و قرار شد تا سال تحصیلی را پیش پدر باشم و هر زمان تعطیلات بود و در ایام نوروز و تابستان نزد مادرم بمانم.

    وی با ابراز رضایت از تعامل والدین خود عنوان می‌کند: هیچ وقت پیش نیامد که پدرم از مادرم بد بگوید و مادرم نیز همیشه می‌گوید که درست است ما مشکل داشتیم، اما پدرت بهترین پدر دنیاست.

    مارال ادامه می‌دهد: اگر چه دوست داشتم که در خانه هم پدر باشد و هم مادر، اما بعد از جدایی آن‌ها مشکل جدی برایم به وجود نیامد که این را مدیون درک و احساس مسوولیت والدینم نسبت به خود می‌دانم.

    اگر به ته خط در زندگی مشترک رسیده‌اید و فرزند دارید باز هم هر تلاشی می‌توانید انجام دهید تا جمع خانواده از هم نپاشد. اگر هم راهی ندارید با رعایت اصول، مشورت گرفتن از کارشناسان و بزرگتر‌ها و… کاری کنید تا آینده فرزندانتان پس از طلاق تا حد ممکن به مخاطره نیفتد. سعی کنید به او نشان دهید که همواره پدر و مادر دارد و تنها نیست تا کمبود‌های احتمالی را با گرایش به اقدامات ناهنجار بروز ندهد.

    منبع : فارس

    انتهای پیام/

     

     

      گروه : وب‌گردی » خواندنی‌ها

     تاریخ: ۱۵ آبان ۱۳۹۸ – ۱۴:۳۱

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • نکاتی برای شروع رابطه‌ی جدید بعد از طلاق

    نکاتی برای شروع رابطه‌ی جدید بعد از طلاق

     

    نکاتی برای شروع رابطه‌ی جدید بعد از طلاق

     

    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برای اینکه شروع رابطه‌ی جدید بعد از طلاق، اقدامی درست باشد خیلی مهم است که اول اجازه دهید احساسات‌تان بعد از جدایی‌تان به سطحی از ثبات و تعادل برسد و سپس راهی برای صحبت با بچه‌ها پیدا کنید.

    پیش از هر چیزی باید بدانید که فرایند ِ رفتن به دنبال یک رابطه‌ی جدید بعد از طلاق، برای افراد متفاوت است. بعضی‌ها ممکن است آمادگی شروع رابطه‌ی جدید بعد از طلاق را خیلی زود به دست بیاورند در حالی که عده‌ای دیگر، ممکن است به سال‌ها زمان نیاز داشته باشند تا احساس کنند برای پذیرفتن فردی جدید در زندگی‌شان حاضرند. اینکه دوست شما خیلی زود توانسته بعد از طلاق با احساسات خود کنار بیاید و رابطه‌ای جدید آغاز کند دلیل نمی‌شود شما هم اینطور باشید.

    به هیجانات‌تان توجه کنید و از خودتان بپرسید چرا می‌خواهید رابطه‌ای جدید آغاز کنید. اگر سعی دارید جای خالی همسر سابق‌تان را پُر کنید، پس آشنا شدن با فردی جدید و ارتباط برقرار کردن با او، گزینه‌ی مناسبی برای شما نیست. شما قبل از اینکه بتوانید رابطه‌ای سالم با شخص دیگری در زندگی‌تان داشته باشید، اول باید بتوانید رابطه‌ای سالم با خودتان برقرار کنید.

    اول از نظر احساسات و هیجانات آماده شوید

    برای اینکه مطمئن شوید به دنبال یک رابطه‌ی جدید بعد از طلاق رفتن، تجربه‌ی خوبی است اول مطمئن شوید که از نظر هیجانی و احساسی آمادگی پذیرش مسئولیت و تعهد را دارید. زمانی که تصمیم می‌گیرید رابطه‌ای جدید شروع کنید نباید هنوز در اندوه رابطه‌ی از دست رفته‌تان باشید. اشکالی ندارد در جستجوی فردی جدید برای رابطه، سخت گیری کنید، چون شما در قبال خودتان و فرزندتان‌تان وظیفه دارید که مطمئن شوید فرد جدید زندگی‌تان، رفتار خوبی با شما دارد و چیزی را که می‌خواهید می‌تواند به شما بدهد.

    به فرزندانتان توجه کنید

    اگر فرزندانی دارید پس اگر قصد شروع رابطه‌ای جدید دارید باید به احساسات و نیاز‌های آن‌ها خیلی بیشتر توجه کنید. فرزندان شما نیز بعد از جدایی پدر و مادرشان دچار اندوه و ناراحتی‌هایی شده‌اند و شما باید به احساسات آن‌ها احترام بگذارید. اگر فرزندان شما موافق نیستند رابطه‌ای جدید با کسی برقرار کنید دلیل نمی‌شود نتیجه بگیرید که هرگز نباید شخص جدیدی وارد زندگی‌تان شود، اما شما باید به آن‌ها فرصت کافی بدهید تا با شرایط زندگی جدید خو بگیرند.

    اغلب، بچه‌ها این طور تصور می‌کنند که فرد جدید در زندگی پدر یا مادرشان سعی دارد جای پدر یا مادر آن‌ها را بگیرد و بعضی از بچه‌ها همچنان امیدوارند که پدر و مادر دوباره با هم ارتباط برقرار کنند. پس مطمئن شوید که بچه‌ها درک کرده‌اند همه چیز تمام شده و به آن‌ها فرصت هضم این فرایند را بدهید. با هر حرکتی که انجام می‌دهید به احساسات و حرف‌های فرزندان‌تان گوش دهید و نظر و احساس خود را نیز بیان کنید.

    نکاتی برای شروع رابطه جدید بعد از طلاق

    اینکه بچه‌ها تا چه اندازه باید در مورد رابطه جدیدتان بدانند بستگی به سن‌شان دارد. نیازی نیست فرزند کوچک شما بداند شما با فرد جدیدی آشنا شده‌اید تا زمانی که رابطه‌تان جدی شود. اما فرزند نوجوان شما باید در جریان جزئیات بیشتری از رابطه‌تان باشد، زیرا مطمئن باشید اگر شما چیزی نگویید، او خودش خواهد فهمید چه ماجرا‌هایی در زندگی‌تان در جریان است.

    فرزندان شما هر سن و سالی که دارند، نباید فرد جدید زندگی‌تان را به خانه بیاورید تا زمانی که از همه چیز کاملا مطمئن باشید. طلاق برای بچه‌ها مانند چیزی است که ثبات و تعادل زندگی‌شان را بهم می‌ریزد و آن‌ها به این ثبات نیاز دارند. اگر فرد جدید زندگی‌تان را پیش از موعد به فرزندان‌تان معرفی کنید و آن‌ها به این فرد علاقه‌مند شوند، در صورتی که به هر دلیلی رابطه شما تمام شود، بچه‌ها درست به اندازه‌ی جدایی اول‌تان آزرده و پریشان خواهند شد و برای‌شان دردناک خواهد بود.

    طبیعی است که فرزندان شما در اولین دیدار با فرد جدید زندگی‌تان، مشتاق و خوشحال نباشند. آن‌ها ممکن است خشم و ناراحتی خود را به روش‌های مختلفی در مقابل فرد جدید زندگی‌تان بروز دهند یا اینکه شیوه‌ی سکوت را در پیش بگیرند. به آن‌ها فرصت بدهید تا فکر کنند و خودشان را تطبیق بدهند و مجبورشان نکنید در شرایطی که دوست ندارند قرار بگیرند. شما می‌توانید از آن‌ها انتظار داشته باشید با فردی که با او آشنا شده‌اید با احترام برخورد کنند، اما نمی‌توانید وادارشان کنید او را دوست داشته باشند.

    در ارتباطتان روراست باشید

    روراستی و صداقت، اعتماد و اطمینان را تغذیه می‌کنند پس، در ارتباط تان با فردی که جدیدا وارد زندگی‌تان شده شفاف و روراست باشید. انتظارات خود را واضح بیان کنید و بگویید از این رابطه چه می‌خواهید و در مورد نگرانی‌های‌تان حرف بزنید. خیلی مهم است که این موارد را در شروع رابطه‌تان رعایت کنید، زیرا اساس یک رابطه‌ی درست و محکم را فراهم خواهید کرد. یادتان باشد روراستی و صداقت، شالوده‌ی هر رابطه‌ای است.

    در ارتباط جدیدتان، مرتکب اشتباهات زیر نشوید تصور نکنید همه‌ی زن‌ها یا مرد‌ها شبیه همسر سابق‌تان هستند.

    اعتماد کردن به فردی جدید در زندگی، زمانبر است، مخصوصا بعد از اینکه توسط همسر سابق‌تان آزرده شده باشید. اما اگر به این بی‌اعتمادی ادامه دهید، فرصت پیدا کردن فردی جدید و لایق در زندگی‌تان را از دست خواهید داد. یاد بگیرید به زن یا مردی که تازه با او آشنا شده‌اید چگونه نگاه کنید و او را به عنوان یک انسان مستقل و منحصربفرد ببینید نه کسی که باید او را با دیگری مقایسه کنید.

    ببینید این شخص تا چه اندازه مهربان، باملاحظه و فهمیده است و چه رفتاری با شما دارد. او را بابت ویژگی‌های خاص خودش بررسی کنید. اگر دیدید همچنان با بی‌اعتمادی دست و پنجه نرم می‌کنید، پس شاید لازم باشد از یک مشاور کمک بگیرید.

    غم و غصه‌های گذشته را با خودتان حمل نکنید

    رها کردن غصه‌ها و خاطرات تلخ سخت است، اما غیرممکن نیست. به هر حال ما انسان‌ها همان چیزی هستیم که تجربیات ما از ما می‌سازند، اما نگه داشتن تلخی‌ها و بدی‌ها هرگز کمکی به ما نمی‌کند. تنها کاری که حفظ تلخی‌های گذشته می‌کند این است که جلوی رشد و پیشرفت و لذت از زندگی را می‌گیرد و باعث می‌شو نسبت به همه چیز با نگاهی تلخ واکنش نشان دهیم.

    به دنبال راه‌هایی برای رها کردن گذشته‌ها باشید و با خودتان در مورد احساسات‌تان صادقانه حرف بزنید. اشتباهات شما در زندگی زناشویی سابق‌تان، درس‌هایی برای عبرت گرفتن و کسب تجربه هستند نه سوژه‌ای برای غصه خوردن.

    از دیدار با آدم‌های جدید فرار نکنید و همه‌ی پیشنهاد‌ها را رد نکنید

    شاید بعد از فکر کردن به همه‌ی جوانب هنوز هم تردید داشته باشید که طبیعی است، اما دلیل ندارد نسبت به فرصت‌ها و شانس‌های جدید گارد بگیرید و از همه موقعیت‌ها دوری کنید. اگر چنین کاری بکنید هرگز نمی‌توانید افراد جدیدی وارد زندگی‌تان کنید. یادتان باشد هر آشنایی قرار نیست حتما به رابطه ختم شود. شما باید احتیاط‌های لازم را بکنید و به همه چیز عمیقا فکر کنید، اما در مقابل ایده‌های جدید، باز و پذیرا باشید.

    هر چند شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از طلاق، اغلب پروسه‌ای بسیار حساس است، اما باز هم می‌توانید از زندگی و روابط خود لذت ببرید. حواس‌تان باشد صرفا به این دلیل که اطرافیان‌تان توصیه می‌کنند یا تحت فشار هستید وارد هیچ رابطه‌ای نشوید. شما باید به این نتیجه برسید که با تمام وجودتان آمادگی رابطه‌ی جدید را دارید.

    عجله نکنید و در هر حال مراقب خودتان باشید. اگر فرزندانی دارید، آن‌ها را مدام در ذهن‌تان داشته باشید و هر وقت لازم شد به آن‌ها فرصت بدهید. یادتان نرود که این زندگی شما و انتخاب شماست و این حق را دارید که تجربیات خوب و شیرینی کسب کنید.

    منبع :برترینها

    انتهای پیام/

     

     

      گروه : وب‌گردی » خواندنی‌ها

     تاریخ: ۱۲ آبان ۱۳۹۸ – ۲۰:۵۲

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • مرد جوان: پریسما مرا مردی بی‌عرضه و خاک بر سر خطاب می‌کرد

    مرد جوان: پریسما مرا مردی بی‌عرضه و خاک بر سر خطاب می‌کرد

     

    مرد جوان: پریسما مرا مردی بی‌عرضه و خاک بر سر خطاب می‌کرد

     

    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هیچ گاه در زندگی نتوانستم تصمیم مناسبی بگیرم همواره در امور مهم و سرنوشت ساز، احساساتم بر عقل غلبه می‌کرد و من زمانی می‌فهمیدم که در دو راهی انتخاب، مسیر اشتباه را برگزیده ام که دیگر پشیمانی سودی نداشت، این اشتباهات وحشتناک بود.

    این‌ها بخشی از اظهارات جوان ۳۵ ساله‌ای است که با یادآوری خاطرات گذشته هنگام مواجهه با تصمیمات حساس زندگی اش آه سوزناکی از نهادش برمی خاست و بغض غریبی گلویش را می‌فشرد او که خود را تک پسر و آخرین فرزند یک خانواده پنج نفره معرفی می‌کرد و در پی شکایت همسرش به کلانتری احضار شده بود درباره روز‌های سیاه زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: پدرم کارمند یکی از ادارات دولتی بود و از نظر مالی در وضعیت مناسبی قرار داشتیم و جزو قشر متوسط جامعه بودیم.

    دو خواهر بزرگ ترم ازدواج کرده بودند و پدر و مادرم علاقه عجیبی به من داشتند تا جایی که حتی با خواسته‌های نامعقولم نیز کنار می‌آمدند تا خم به ابروی من نیاید. از سوی دیگر فقط به اصرار پدر و مادرم دفتر و کتاب هایم را داخل کیف می‌گذاشتم و به مدرسه می‌رفتم تا آن‌ها دلخوش باشند وگرنه درس و مدرسه اهمیتی برایم نداشت.

    تا این که بالاخره در یکی از رشته‌های علوم انسانی وارد دانشگاه شدم در حالی که هیچ وقت رشته تحصیلی را خودم انتخاب نکردم و همواره به تصمیم پدر و مادرم احترام گذاشتم. خلاصه هنوز در حال تحصیل بودم که عاشق «پریسیما» شدم. او همکلاسی ام بود، اما خانواده اش از نظر اجتماعی و اقتصادی تفاوت زیادی با ما داشتند.

    در همین حال باید مهم‌ترین تصمیم زندگی ام را می‌گرفتم چرا که می‌دانستم هیچ گاه در دو راهی انتخاب حتی دوست و رشته تحصیلی نتوانسته بودم تصمیم درستی بگیرم و تاوان همین انتخاب‌های اشتباه را نیز پرداخته بودم خلاصه زمانی که ماجرای علاقه به پریسیما را برای خانواده‌ام بازگو کردم بلافاصله با مخالفت پدرم روبه رو شدم، پدرم می‌گفت: الان شرایط ازدواج را نداری و از همه مهم‌تر دختری که به قول خودت در یک خانواده ثروتمند و لای پر قو بزرگ شده است هرگز با شرایط اجتماعی و اقتصادی تو کنار نمی‌آید و این عشق و عاشقی‌های احساسی در مدت اندکی رنگ می‌بازد.

    اما من باز هم درگیر تصمیم‌های عاطفی شدم و با وجود همه مخالفت‌ها با پریسیما ازدواج کردم وقتی تحصیلات دانشگاهی ام به پایان رسید روز‌های تلخ زندگی من آغاز شد. بیکار بودم و نمی‌توانستم خواسته‌های همسرم را برآورده کنم او نیز به یک زندگی ساده قانع نبود به همین دلیل خیلی زود آن دوست داشتن‌های عاشقانه و عشق‌های پرشور و ناگسستنی جای خود را به سرکوفت و سرزنش داد و عشق و عاشقی مجنون وار طوری از هم گسست که دیگر پریسیما با ابراز پشیمانی از این ازدواج، مرا مردی بی‌عرضه و خاک بر سر خطاب می‌کرد.

    بالاخره با وساطت بزرگ تر‌ها و پاداش بازنشستگی پدرم زندگی مشترکمان را در حالی آغاز کردیم که من همچنان بیکار بودم. در این شرایط درآمد کارگری در امور ساختمانی کفاف مخارج زندگی را نمی‌داد به همین دلیل اختلافات من و پریسیما هر روز شدت می‌گرفت تا جایی که دیگر به ناچار و به صورت توافقی از یکدیگر جدا شدیم.

    حدود دو ماه بعد از این ماجرا و در حالی که احساس تنهایی آزارم می‌داد تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم و در یکی از سایت‌های همسریابی با «هدیه» آشنا شدم. زمانی که قصه زندگی کوتاه با پریسیما را برایش بازگو کردم چنان با مهربانی توام با دلسوزی در کنارم قرار گرفت و مرا دلداری داد که احساس کردم این بار پناهگاه محکم و مأمن آسایش و آرامش خود را یافته ام.

    این گونه بود که تصمیم به ازدواج با او گرفتم، اما هنوز یک هفته از ازدواج مان بیشتر نگذشته بود که «هدیه» روی دیگر اخلاق خوشش را نشان داد چرا که من هنوز بیکار بودم و توانایی تامین مخارج زندگی را نداشتم به دنیا آمدن دخترم نیز کمکی به حل این اختلافات نکرد تا این که هدیه، مهریه اش را به اجرا گذاشت و از نگهداری دخترم نیز سرباز زد. اکنون مادر بیمارم از دخترم نگهداری می‌کند و من هم آواره کلانتری و دادگاه هستم کاش…

    شایان ذکر است پرونده این زوج به دستور سرهنگ ناصر نوروزی (رئیس کلانتری شفای مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت.

    ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

     

    منبع: روزنامه خراسان

    انتهای پیام/

     

     

      گروه : وب‌گردی » وبگردی

     تاریخ: ۱۲ آبان ۱۳۹۸ – ۰۱:۴۹

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • سیر تا پیاز فریب در ازدواج از نگاه قانون که جوانان دم‌بخت باید بدانند

    سیر تا پیاز فریب در ازدواج از نگاه قانون که جوانان دم‌بخت باید بدانند

     

    سیر تا پیاز فریب در ازدواج از نگاه قانون که جوانان دم‌بخت باید بدانند

     

    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ازدواج یک عقد است، یعنی اراده دو نفر به همدیگر گره می‌خورد تا این عمل حقوقی انجام شود. ممکن است یکی از طرفین عقد، دیگری را به انواع و اقسام روش‌ها فریب دهد. این فریب از گفتن سخنان دروغ درباره موقعیت، خانواده، شغل و تحصیلات خود تا مخفی کردن بیماری‌های خاص یا ازدواج قبلی را دربرمی گیرد که باعث می‌شود طرف مقابل (همسر)، حق فسخ عقد داشته باشد.

    این روز‌ها پرونده‌های زیادی در دادگاه‌های خانواده باز است که در آن، یکی از طرف‌های ازدواج، همسر خود را به فریب یا به بیان حقوقی، تدلیس، متهم می‌کند و از محکمه می‌خواهد تا عقد ازدواج را فسخ کند.

    به نظر می‌رسد فراوانی پرونده‌هایی از این دست، در سال‌های اخیر، بیشتر شده، چون امکان مخفی کاری زیادی هم در سوابق زندگی خانوادگی اشخاص وجود دارد و هم راهکار‌های درمانی جدیدی برای مخفی کردن بیماری‌های خاص افراد، کشف شده که امکان فریب در ازدواج را افزایش می‌دهد. در این مطلب به صورت خلاصه به برخی روش‌های معمول فریب در ازدواج و راهکار حقوقی مقابله با آن می‌پردازیم.

    دو حکم قانونی مهم درباره فریب در ازدواج و اصطلاحات آن

    در ابتدا لازم است دو ماده قانونی که در ارتباط با فریب در ازدواج معمولا مورد استفاده قرار می‌گیرد را مرور کنیم. ماده قانونی اول، از دیدگاه حقوقی، امکان آن را به وجود می‌آورد که همسری که فکر می‌کند فریب خورده است، از دادگاه درخواست فسخ عقد نکاح را کند. یعنی این ماده به فردی که در یک ازدواج، تصور می‌کند مورد فریب خوردن قرار گرفته، اختیار آن را فراهم می‌کند که در صورت صلاحدید خود، درخواست فسخ کند.

    سیر تا پیاز فریب در ازدواج از نگاه قانون که جوانان دم‌بخت باید بدانند

    ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی می‌گوید: «هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.»

    با توجه به عبارات پیچیده حقوقی که در این ماده به کار رفته از جمله «صفت خاص»، «شرط»، «حق فسخ»، «تصریح صفت در عقد»، «وقوع عقد متباینا بر شرط» و… بیان ساده‌ای از این ماده ارائه خواهد شد.

    ماده قانونی بعدی، ماده ۶۴۷ کتاب پنجم، تعزیرات از قانون مجازات اسلامی است. این ماده، فریب دادن (تدلیس) طرف مقابل در ازدواج را جرم تلقی و برای آن مجازات تعیین کرده است و در اصل، ضمانت اجرایی برای صداقت همسران هنگام ازدواج و بستن عقد نکاح است.

    ماده مزبور می‌گوید: «چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن تدلیس دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا دو سال محکوم می‌شود.»

    این ماده هم اصطلاحات حقوقی پیچیده‌ای مانند «تدلیس» و «وقوع عقد بر مبنای امور واهی» دارد که درباره آن هم توضیح مختصری می‌دهیم.

    این دو ماده، مبنای برخورد قانونی با فرد فریب دهنده در ازدواج است. ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، امکان فسخ عقد ازدواج را به فرد فریب خورده می‌دهد و ماده ۶۴۷ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی، امکان مجازات کیفری فرد فریب دهنده را فراهم می‌کند. در ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، اصطلاح پیچیده‌ای مانند حق فسخ بیان شده است. حق فسخ یعنی اختیاری که به یکی از طرفین عقد داده می‌شود تا عقد را از بین برده و منحل کند. اصولا در عقد نکاح دائم، از بین رفتن عقد به اختیار زوج (شوهر) است که به آن، طلاق می‌گویند، ولی طبق این ماده، هر کدام از طرفین عقد -از جمله زن- که فریب خورده اند می‌توانند با حکم دادگاه، عقد را فسخ کنند. «صفت» در این ماده، مربوط به هر یک از زن و شوهر است. ممکن است صفت، به صورت «سلامت»، «دوشیزگی»، «تجرد ماقبل عقد ازدواج»، «داشتن تحصیلات عالیه در فلان رشته»، «داشتن فلان میزان یا نوع خاصی از اموال مانند منزل در نقطه خاصی یا خودرو خاص»، «داشتن رابطه خانوادگی با شخص یا خاندان خاصی مانند پسر یا دختر فلان شخص بودن» و نظایر آن باشد.

    «تصریح این صفت در عقد» یعنی اینکه در ضمن عقد، «صفت زن یا شوهر» عنوان شود، مانند آن که بگویند دوشیزه خانم را به عقد فلانی درآوردم و صفت دوشیزگی را به زن نسبت دهند. یا بگویند فلانی را به عقد آقای دکتر درآوردم و دکتر بودن را به مرد نسبت دهند. یا بگویند دوشیزه خانم فرزند فلان شخص را به عقد فلانی درآوردم که در اینجا فرزند فلان شخص بودن، صفت برای یکی از طرفین عقد است.

    یا اینکه سکوت در مقابل شرط، به معنی عرفی آن، به معنی داشتن آن شرط است. مثلا هیچکس هنگام عقد در موقع معمول نمی‌گوید خانم فلانی که سالم است را به عقد آقای فلانی که سالم است درآوردم. یعنی صفت سالم بودن، معمولا قابل بیان نیست. پس درباره آن سکوت می‌کنند، زیرا سکوت در قبال این صفت، به معنی داشتن آن صفت است. پس اگر فردای عقد مشخص شود آقا، پا ندارد و پای او مصنوعی است یا مویی که بر سر دارد، کلاه گیس است، درباره صفت سلامت، سکوت کرده و این سکوت، باعث فریب طرف مقابل شده است. یا اگر زن یا شوهر، هنگام عقد، معتاد باشد و این مسئله را از طرف مقابل مخفی کرده باشد، یعنی بیان نکرده است، چون اصل بر سلامت بودن افراد است و بیماری و معتاد بودن، استثنا است، سکوت درباره عدم خبر دادن به این بیماری، فریب تلقی می‌شود.

    اینجا باید توجه داشت برخی از عیوب در طرفین عقد وجود دارد که ممکن است خودشان از آن بی اطلاع باشند. مانند «نازایی» در زنان و «عدم باروری» در مردان یا داشتن بیماری‌های که جز با آزمایش‌های دقیق ژنتیکی و پزشکی مشخص نیست، مانند بیماری ایدز که در دوره پنجره (کمون)، معمولا جز با آزمایش تخصصی به آن پی نمی‌توان برد. در اینجا، بسته به نظر دادگاه، امکان دارد به فرد درخواست کننده فسخ عقد ازدواج، به خاطر معیوب بودن طرف مقابل، این حق داده شود.

    اصطلاح «عقد متباینا بر آن صفت واقع شده باشد» یعنی اینکه اگر آن صفت یا شرط در آن فرد نبود، طرف مقابل حاضر به ازدواج به او نمی‌شد. مانند آنکه زنی قصد دارد با مردی که دارای شغل معلمی یا پزشکی است ازدواج کند و پس از عقد مشخص شود مرد، معلم یا پزشک نیست، چون عقد صراحتا بر اساس اینکه مرد دارای فلان شغل است، واقع و بسته شده، زن می‌تواند به دلیل نداشتن صفت یا شرطی که عقد بر اساس آن واقع شده، درخواست فسخ نکاح داشته باشد. این عبارت درباره «فریب با امور واهی» که در ماده ۶۴۷ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی، باعث وقوع جرم «تدلیس» می‌شود نیز همان معنی را می‌دهد.

    تجرد، تاهل و وضعیت خانوادگی همسران

    یکی از اصلی‌ترین دعوا‌هایی که اخیرا بین زوج‌های جوان درگرفته است، مشکلات و اختلافات ناشی از مخفی کردن وضعیت خانوادگی و تاهل زوجین قبل از عقد ازدواج فعلی است. اولا باید در نظر داشت شرط «دوشیزگی» برای خانم‌ها حین عقد، مسئله‌ای به جز عدم سابقه تاهل و تجرد آن‌ها در زندگی است. ممکن است دخترخانمی در زندگی خود، عقد ازدواج داشته باشد و پس از مدتی متارکه کند و طلاق بگیرد، ولی همچنان دوشیزه باشد. در این صورت، شرط دوشیزه بودن را هنگام عقد ازدواج بعدی دارد، ولی شرط عدم سابقه تاهل را ندارد. در این شرایط است که باید دید آیا شوهر فعلی او به چه چیز معترض است؟ آیا اعتراض او به عدم دوشیزگی است؟ یا به نداشتن سابقه ازدواج، معترض است.

    همچنین چنانچه مردی هنگام ازدواج فعلی، عنوان کند سابقه ازدواج قبلی را دارد، ولی فرزندی ندارد یا تنها یک بار ازدواج کرده و در شناسنامه اش سابقه یک ازدواج موجود باشد، ولی قبلا بیش از یک بار ازدواج و طلاق داشته و به دلیل تعویض شناسنامه، تنها وضعیت طلاق آخر، در آن قید شده است. در این صورت هم باید دید خواسته همسر فعلی او از دادگاه برای دادن حق فسخ در نکاح چیست؟ آیا زن فعلی به مخفی کردن ازدواج‌های قبلی شوهر یا فرزند (ان) کتمان شده او معترض است یا تنها به دلیل داشتن سابقه ازدواج، دادخواست فسخ نکاح به دادگاه داده است.

    سیر تا پیاز فریب در ازدواج از نگاه قانون که جوانان دم‌بخت باید بدانند

    دعوا‌های حقوقی معمول بر سر نداشتن صفت و شرط هنگام ازدواج

    از این جزییات طولانی که بگذریم، به دو مورد اصلی که بیشتر مورد دعوای فسخ نکاح درباره وضعیت خانوادگی زوجین قرار می‌گیرد اشاره می‌کنیم. یکی درباره شکایت از زن که بیشتر «نداشتن شرط دوشیزگی» است و از سوی شوهر عنوان می‌شود و دیگری دعوای ازدواج سابق یا عدم تجرد مرد هنگام عقد ازدواج فعلی است.

    شرط دوشیزگی و نداشتن آن عموما به صراحت در عقد ازدواج بیان می‌شود. عرف بر این است که هنگام جاری شدن صیغه عقد نکاح، عاقد، زن (زوجه) را به صورت «سرکارخانم» یا «دوشیزه خانم» خطاب می‌کند. هر یک از این الفاظ دارای بار عرفی خاصی است. سرکار خانم خواندن زوجه یعنی عاقد شرط دوشیزگی را بیان نمی‌کند و دوشیزه خانم خطاب کردن زن یعنی شرط دوشیزگی را به عنوان «شرط و صفت» حین عقد به صراحت بیان می‌کند.

    اختلاف جایی پیش می‌آید که مرد پس از وقوع عقدی که در آن، زوجه به عنوان دوشیزه خانم خطاب شده، صفت «دوشیزه بودن» را درباره زوجه، انکار می‌کند. به هر دلیلی، برخی از آقایان کم انصاف ترجیح می‌دهند هنگامی که با شکایت مالی زوجه شان به خصوص درباره مهریه و نفقه مواجه شوند، از این شکایت استفاده کنند و تصور می‌کنند عدم وصف نامبرده، باعث می‌شود آن‌ها بتوانند از زیر بار تعهدات مالی زندگی از جمله نفقه و مهریه، شانه خالی کنند. باید توجه کرد اولا هر زمان که مرد متوجه فقدان هر صفتی در زن شود، اختیار فوری برای فسخ نکاح برای او ایجاد می‌شود و در صورت عدم استفاده از این اختیار، عرفا، او به فقدان صفت، رضایت داده است و نتیجتا او نمی‌تواند پس از مدت طولانی – که عرف تعیین می‌کند- دوباره بخواهد از این اختیار استفاده کند. به عنوان مثال، زن و شوهری، یک سال پیش ازدواج کرده و به خانه بخت رفته اند. به هر دلیلی، از جمله اختلافات خانوادگی، زوجه، مهریه اش را مطالبه می‌کند و در مقابل، زوج، دعوای «عدم صفت یا شرط دوشیزگی» را طرح می‌کند. محاکم عموما در مقابل چنین دعواهایی، عنوان می‌کنند شما ابتدای همان زمانی که متوجه فقدان شرط شده بودید باید اقدام می‌کردید نه اینکه یک سال از فهمیدن شما گذشته و حالا مدعی هستید از فقدان شرط یا صفت آگاه شده ایدو در نتیجه دعوا را رد می‌کنند.

    نکته اینجاست در صورتی که زوج در ابتدای زندگی مشترک متوجه فقدان این صفت شود، آیا می‌تواند حقوق مالی زن را ندهد؟ پاسخ منفی است. در شرایط معمول، با وقوع عقد ازدواج، ولو با تدلیس و فریبی که از سوی زن صورت گرفته باشد، او مستحق دریافت مهریه می‌شود. البته در صورتی که رابطه جنسی بین طرفین صورت نگرفته باشد، زن تنها می‌تواند نیمی از مهریه اش را مطالبه کند. نتیجه آنکه دعوای فقدان صفت دوشیزگی، راه درستی برای ندادن حقوق مالی زن نیست و در نهایت، به مرد حق می‌دهند تا عقد را فسخ کند که همان طلاق دادن است.

    دعوای دیگری که از سوی خانم‌ها علیه شوهر خود مطرح می‌شود، دعوای نداشتن صفت تجرد است. یعنی مرد، ازدواج دیگری کرده است و آن را از زن مخفی کرده و به لطایف الحیل از جمله شناسنامه المثنی و نظایر آن، خود را «پسر مجرد» معرفی کرده و با زن دوم یا چندم، ازدواج می‌کند و پس از مدتی، زوجه متوجه می‌شود فریب خورده و طرف ازدواج او، پسر مجرد نیست و دارای سابقه ازدواج دیگری است که ممکن است هم اکنون هم در آن رابطه، ولو نه به صورت فیزیکی بلکه فقط به صورت حقوقی به سر می‌برد.

    در این شرایط، طبیعتا برای زن، حق فسخ پیش می‌آید و با طرح دعوای نداشتن صفت تجرد حین ازدواج، می‌تواند از شوهر خود به خواسته «فسخ عقد نکاح» شکایت کند. در این شرایط دادگاه پس از اطمینان از وقوع فریب، مطابق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، می‌تواند حکم به فسخ نکاح داده و شوهر را الزام به طلاق کند و در صورت عدم اجرای حکم از سوی شوهر، نماینده قانون اجرای حکم طلاق را بر عهده می‌گیرد.

    برای پیشگیری از این رویداد تلخ، عنوان می‌شود که زوجین پیش از ازدواج می‌توانند از ثبت احوال، درخواست صدور گواهی تجرد کنند تا دیگر هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند که البته این راهکار هم ممکن است با شرایطی مورد چالش قرار گیرد. یکی از چالش‌ها این است که سوابق ازدواج و طلاق زوج یا زوجه در گواهی تجرد، اعلام نشود. یعنی گواهی شود زوج یا زوجه، در حال حاضر، مجرد هستند، ولی بیان نمی‌شود سابقه ازدواج و طلاق یا طلاق‌های قبلی را داشته اند یا نه.

    سیر تا پیاز فریب در ازدواج از نگاه قانون که جوانان دم‌بخت باید بدانند

    فریب طرف ازدواج در صفت سلامت

    همانطور که بیان شد برخی از صفات و شرایط طرف عقد، عموما بیان نمی‌شود و سکوت درباره آن، به معنی داشتن شرایط عرفی معمول است. مثلا اگر مردی هنگام عقد، درباره سلامت کامل خود چیزی بیان کند، یعنی او سالم است و آزمایش‌های معمول پیش از ازدواج هم بیماری خاصی را مشخص نکند، عرفا او را سالم می‌شمارند. حال اگر این فرد، دارای بیماری مخفی مانند عنین بودن یا بیماری عصبی و روانی است که به صورت ادواری عود می‌کند و در حال حاضر چیزی درباره آن نگفته است، سکوت او را به عنوان تدلیس و تخلف از شرط سلامت می‌توان شمرد و با اثبات آن در دادگاه، فسخ نکاح را درخواست کرد.

    به همین ترتیب عدم اعلام داشتن اندام و اعضای مصنوعی را می‌توان مصداق فریب دانست. کسی که چشمش نابیناست، ولی به لحاظ ظاهری کاملا سالم است یا یک کلیه اش را از دست داده یا کچل است و از کلاه گیس استفاده می‌کند و این عیوب را اعلام صریح نکرده است، برای طرف مقابل، در صورت کشف این عیوب و عدم رضایت بر آنها، حق فسخ نکاح را ایجاد کرده است که البته این حق، به صورت فوری قابل اجراست. مثلا زن نمی‌تواند بگوید ۱۰ سال با بیماری و کچلی شوهرم ساختم و الان پس از ۱۰ سال آمده ام و مدعی شده ام که هنگام وقوع عقد، بر کچل بودن یا بیماری شوهرم اطلاع نداشتم، پس می‌خواهم طلاق بگیرم.

    نکته اینجاست که اگر مردی عیب سلامت خود را به بانگ بلند به زن و اعضای خانواده زن اعلام کند، ولی پس از مدتی، با شکایت عدم شرط سلامت مواجه شود، چطور می‌تواند اثبات کند من این عیب را بیان کرده ام؟ راه آن، یافتن دلایل اثبات اعلام عیب قبل از عقد یا هنگام عقد است. این دلایل به طور کلی همان ادله اثبات دعوا است که شامل اقرار، شهادت، سند و امارات است. اقرار آن است که طرف عقد بگوید من از این عیب یا بیماری مطلع شدم. شهادت آن است که برای دادگاه، شاهدان بگویند ما دیدیم و شنیدیم که فلانی، عیب و بیماری خود را نزد طرف عقد یا خانواده اش، اعلام کرد. سند آن است که در سند نکاح یا برگه‌ای عادی، بنویسند داماد دارای فلان عیب یا بیماری است و عروس خانم، با علم و آگاهی به این عیب یا بیماری، برای جاری شدن صیغه عقد حاضر شده است. اماره آن است که «امر می‌کند» بر وقوع موضوعی. مانند آنکه داماد هنگام وقوع عقد، عصا در دست داشته باشد که نشان دهنده عیب و بیماری او مثلا در ناحیه پا است. یا داروی خاصی را مقابل طرف عقد خود پیش از عقد مصرف کند که برای تسکین درد و بیماری خاصی کاربرد دارد و عرفا معنی مصرف این دارو، داشتن فلان بیماری یا عیب باشد.

    نکته آخر این مطلب درباره ملازمه نداشتن فسخ عقد با جنبه کیفری تدلیس است. یعنی ممکن است یک پنهانکاری باعث ایجاد حق فسخ شود، ولی باعث مجازات فرد به دلیل تدلیس نشود. همچنین ممکن است طرف فریب خورده، درخواست مجازات فریب دهنده را به دلیل تدلیس از دادگاه کیفری داشته باشد، ولی به هر دلیلی نخواهد از حق فسخ نکاح استفاده کند. مثلا بگوید طرف به دلیل فریب من به زندان برود، ولی راضی به فسخ نکاح نیستم! حتی در صورتی که طرف به دلیل فریب در ازدواج به زندان بیفتد، ولی طرف شاکی، درباره فسخ نکاح دادخواستی به دادگاه ندهد، بدون تقدیم دادخواست فسخ نکاح از سوی ذی نفع، نمی‌توان این عقد را فسخ کرد.

    پیچیدگی‌های موضوع تدلیس و فریب در ازدواج بسیار است و خلاصه‌ای که بیان شد، درباره بیشترین و معمولترین پرونده‌هایی است که محاکم درباره بحث فریب در ازدواج با آن مواجهند.

    منبع: خبرآنلاین

    انتهای پیام/

     

      گروه : وب‌گردی » وبگردی

     تاریخ: ۱۱ آبان ۱۳۹۸ – ۲۲:۳۶

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • تاثیرات منفی داروهای بدنسازی در روابط زناشویی

    تاثیرات منفی داروهای بدنسازی در روابط زناشویی

     

    تاثیرات منفی داروهای بدنسازی در روابط زناشویی

     

    تاثیرات منفی داروهای بدنسازی در روابط زناشوییبه گزارش  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ،کاوه قادری مدرس دانشگاه و روانشناس گفت: مصرف افراطی دارو‌های بدنسازی (استروییدها) با ایجاد تحریک پذیری و تنش در ورزشکاران آن‌ها را بیشتر مستعد خشم و پرخاشگری می‌کند که این رفتار در خانواده هم بروز پیدا کرده و تبعات ناخوشایندی به بار می‌آورد.

    او افزود: در یکی از تحقیقات صورت گرفته در سال ۲۰۱۲ گروهی از روانشناسان دریافتند که ورزشکاران مصرف کننده این دارو‌ها در مقایسه با کسانی که مصرف نداشتند به میزان بیشتری خشم و پرخاشگری از خود بروز می‌دهند و در طول روز تحریک پذیرتر هستند.

    قادری تاکید کرد: این افراد با کمترین تحریک بیرونی و ناکامی سریعا برون ریزی کرده و پرخاشگری کلامی و فیزیکی از خود نشان می‌دهند.

    او یادآور شد: تبعات این مساله در روابط بین فردی و روابط زناشویی بدین صورت خواهد بود که این افراد در زندگی زناشویی به میزان بیشتری از خشم برای حل مسائل خود استفاده کرده و تحمل ناکامی پایینی دارند.

    این روانشان بالینی گفت: اگر این افراد در زندگی زناشویی تعارض‌هایی با همسر و فرزندان داشته باشند احتمال بروز خشم و پرخاشگری بیشتر است و این مساله ممکن است با تخریب رابطه و ایجاد فضای ترس در خانواده به اعتماد و امنیت خانواده ضربه وارد کند.

    او اظهار داشت: در مواردی این رفتار‌های پرخاشگرانه چنان تشدید می‌شود که افراد به ویژه جوانان با قرار گرفتن در قالب باند‌ها و گروه‌های دوستی به درگیری‌های جمعی و مجرمانه می‌پردازند.

    قادری با اشاره به تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته و اثر مصرف دارو‌های استروئیدی بر بروز رفتار‌های مجرمانه نیز تایید شده است، افزود: واضح است که فقط مصرف این دارو‌ها عامل گرایش به جرم نبوده، اما توانسته به عنوان یکی از متغیر‌های تاثیرگذار نقش آفرینی کند و تبعات منفی به همراه داشته باشد.

    او یادآور شد: طبیعی است که رفتار‌های مجرمانه اثرات منفی بر روابط زناشویی داشته و با دامن زدن به رفتار‌های پرخطر در مصرف کنندگان تبعات بسیاری به همراه خواهد داشت.

    قادری اضافه کرد: از سوی دیگر این دارو‌ها در درجه اول و در ابتدای مصرف با عوارض ضد افسردگی همراه بوده و در کوتاه مدت سبب افزایش اعتماد به نفس، انرژی، خلق و انگیزه و کاهش نیاز به خواب می‌شوند، اما در بلند مدت با ایجاد نشانگان تحمل منجر به مصرف اعتیادی می‌شود.

    او گفت: مصرف دارو‌های بدنسازی پس از مدتی و تغییر گذرگاه‌های عصبی، دیگر نقش اولیه را به همراه نداشته و نه تنها سبب کاهش افسردگی نشده بلکه آن را تشدید می‌کنند و در مواردی سبب به وجود آمدن نشانه‌های مانیک و شیدایی شده و زمینه ساز اختلال دوقطبی ناشی از مصرف دارو می‌شوند.

    این مدرس دانشگاه افزود: در موارد معدودی نیز برخی افکار پارانویاگونه و بدبینانه در این افراد گزارش شده که با ایجاد بدبینی و بی اعتمادی در روابط بین فردی و روابط زناشویی نقش مخربی ایفا می‌کند.

    او تاکید کرد: این افراد ممکن است بعد از مصرف طولانی مدت دارو‌های بدنسازی بی هیچ دلیل واضحی به همسر خود بدبین شده و معتقد باشند وی در حال خیانت است و یا معتقد باشد که دشمنانی دارد که می‌خواهند به وی آسیب بزنند.

    قادری ایادآور شد: از آنجا که این دارو‌ها در مواردی با کاهش بازداری اجتماعی و ضعف در قضاوت همراه هستند ممکن است به تکانشگری منجر شده و زمینه آسیب به همسر و دوستان توسط مصرف کنندده منجر شود.

    او با اشاره به اینکه مصرف طولانی مدت این دارو‌ها این باور را در فرد ایجاد می‌کند که آسیب ناپذیر و غیرقابل شکست است، گفت: این احساس ممکن است با نوعی احساس خودشیفتگی و بی تفاوتی به نیاز‌های همسر و فرزندان همراه شده و زمینه ساز افزایش نارضایتی زناشویی شود.

    قادری یادآور شد: این عوارض لزوما در همه موارد و میزان‌های مصرف رخ نمی‌دهد و از اثرات بلند مدت مصرف این داروهاست، اما در کل خطرات جبران ناپذیری در پی دارند و مصرف آن‌ها توصیه نمی‌شود.

    بعضی افراد و ورزشکاران از استرویید‌های آنابولیک استفاده می‌کنند تا توده و قدرت عضلانی‌شان را بیشتر کنند این نوع استرویید‌ها در بدن ترشح می‌شود و نوع اصلی آن تستوسترون (هورمون جنسی مردانه) است.

    استرویید‌هایی که بعضی نوجوانان و ورزشکاران استفاده می‌کنند، نوع صنعتی و ساختگی تستوسترون است.

    منبع: ایرنا

    انتهای پیام/ز

    مصرف دارو‌های بدنسازی موجب اختلال در روابط زناشویی می‌شود

     

      گروه : کردستان » سنندج

     تاریخ: ۰۸ آبان ۱۳۹۸ – ۰۸:۳۴

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

    مشاهده لینک خبر

  • شارع مقدس راه سهل معین فرموده تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند

    شارع مقدس راه سهل معین فرموده تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند

     

    شارع مقدس راه سهل معین فرموده تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند

     

    5db80f19046cc_5db80f19046ce

    بخشی از پاسخ امام در زمینه حق طلاق زنان که روزنامه کیهان مورخ هشتم آبان ۵۸ منتشر شد بدین شرح بود: در برای زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند.

    دوشنبه هفتم آبان ۵۸ گروهی از زنان مبارز ایران با تسلیم نامه‌ای به حضور امام خمینی در زمینه حق طلاق زنان پرسش کردند. متن این پرسش، و پاسخ حضرت امام که عینا در روزنامه کیهان مورخ هشتم آبان ۵۸ منتشر شد بدین شرح بود:

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    حضور مقدس رهبر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی دام ظله

    مسئله اختیار طلاق به دست مرد موجب ناراحتی و تشویش خاطر گروهی از زنان مبارز ایران شده است و گمان می‌کنند که دیگر به هیچ وجه حق طلاق ندارند و از این موضوع افرادی سوءاستفاده کرده و می‌کنند. نظر جنابعالی راجع به این مسئله چیست؟

     امام خمینی پاسخی به این شرح بیان کردند:

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    برای زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند. به این معنی که در ضمن عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق به صورت مطلق یعنی هر موقعی که دل‌شان خواست طلاق بگیرند و یا به صورت مشروط یعنی اگر مرد بدرفتاری کرد یا مثلا زن دیگری گرفت زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد، دیگر هیچ اشکالی برای خانم‌ها پیش نمی‌آید و می‌توانند خود را طلاق دهند.

    از خداوند متعال توفیق بانوان و دختران محترم را خواستارم. امید است تحت تاثیر مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی واقع نشوید که اسلام برای همه مفید می‌باشد.

    ۷ ذیحجه ۱۳۹۹ برابر با ۷ آبان ۱۳۵۸ – روح‌الله الموسوی الخمینی

     

     
    طنز‌و‌سرگرمی/
    تاریخ

     
    ۷ آبان ۱۳۹۸ –
    ۱۷:۵۴

     منبع: انتخاب