سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
در محضر بزرگان/ پاسخ جالب یک عالم به مامور شهربانی

در محضر بزرگان/ پاسخ جالب یک عالم به مامور شهربانی
خراسان/ عالم مجاهد آیت ا… حاج شیخ محمدتقی بافقی(ره) پس از آزادی از زندان رضاشاه به شهر ری تبعید شد. روزی رئیس شهربانی شهر ری وارد شد و پس از سلام، نزدیک در اتاق نشست و گفت: آقا! من از طرف مقامات مافوق خود مأموریت دارم آن چه مورد احتیاج شماست، فراهم کنم. آیت ا… بافقی ناراحت شده و گفتند: تو چه کارهای که ادعای برآوردن جمیع حوائج مرا میکنی؟ گفت: من رئیس شهربانی هستم. ایشان گفتند: من الان احتیاج دارم که در این هوای صاف و آفتابی، ابری در صفحه آسمان ظاهر شود و برای طراوت زمین باران ببارد، تو میتوانی چنین خواستهای را انجام دهی؟ جواب داد: نه نمیتوانم! ایشان گفتند: مافوق تو چطور؟ مافوق مافوق تو و شاه مملکت چطور؟ جواب منفی بود. ایشان فرمودند: پس تو که به عجز خود و همه سران مملکتی اقرار داری و به گدایی آنها اعتراف میکنی، چگونه میخواهی نیازهای مرا برآوری؟ برخیز و دیگر از اینگونه حرفهای شرکآمیز نزن. رئیس شهربانی خجلزده برخاست و دانست که با این مظهر توکل نمیتواند طرف شود.
سیمای فرزانگان
دیدنی-خواندنی
( ١٢:١٠) ٩٨/٠٨/١١
منبع:
خراسان
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.